-
...
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 01:09
نه میشه به تو عادت کرد نه میشه ترک عادت کرد
-
اطاق
شنبه 29 شهریورماه سال 1393 02:32
نقش یک مردِ مرده در فالت توی فنجان مانده در میزم خط بکش دور مرد دیگر را قهوه ات را دوباره میریزم علیرضا اذ ر
-
مرتضی عابد پور
چهارشنبه 26 شهریورماه سال 1393 06:17
فیلتر چند سایت مستهجن کاهش نرخ مرغ ماشینی کاور آلبوم جدید ابی سالــروز عروج آوینی انتقــادی نبـــود و نیست جنــاب مشکل از میخ های اسلام است شکـــر، خوابیــده شر استکبار شهر ما مدتی ست آرام است ساقی شربت شهادت جنگ با دو بطری (آب جو) برگشت پیرو ارزشی خط امام راست رفت و (میانه رو) برگشت توی کاباره رای آوردند گرچه...
-
شاخ غول
دوشنبه 24 شهریورماه سال 1393 00:33
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ میشی پیر میشی اما اونقد تو خودت غرق میشی که پیر شدنت به چشم نمیاد همیشه میگفتم چند تا تار موی سپید و که نمیشه رو پیر شدن گذاشت اما راستش باید قبول کرد 24 سالم شده و هیچ پس اندازی ندارم و خونه ای کاری دیگه فکر ازدواجم نیستم با این وضعیت گلیم خودم بکشم بیرون مث شکوندن شاخ غول .
-
خودم
دوشنبه 30 تیرماه سال 1393 08:23
-
عکس
دوشنبه 30 تیرماه سال 1393 08:05
چون جمعی از دوستان خواسته بودند عکس بزارم منم تو صفحه مدیر وبلاگ چند تا عکس جدید گذاشتم همین یا حق .
-
داداشم
شنبه 7 تیرماه سال 1393 11:58
خیلی دلم براش تنگ شده وقتی یه هفته نمیبینمش دق میکنم چه برسه به سه هفته . داداشم و میگم امید داداششه عشق منه و با هیشکی اذیتش نمیکنم حتی با تموم دوست دخترای نداشته ام حتی با زنی که قراره بگیرم.
-
قهوه شور
شنبه 24 خردادماه سال 1393 18:29
تو دانشگاه تنها دختری بود که پسر نگاش میکرد اما هیچوقت جرات نداشت بهش بگه تا اینکه تو مهمونی یکی از بچه ها اونو اتفاقی دختر و دید تو مهمونی فقط دختر و میدید و غیر اون به چیزی توجه نداشت آخر مهمانی، دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش را قبول کرد. در یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی...
-
مردی
شنبه 24 خردادماه سال 1393 18:19
مردی فقط اون جسم زائد نیست مردی یعنی خوردی زمین پاشی هرچی بهت تیشه زدند ساکت مردی یعنی تو مث کوه باشی
-
ندا...خدا...حافظ
شنبه 24 خردادماه سال 1393 18:05
اره بخشیدمش اونی که از بچگی دوسش داشتم و دوسم نداشت اره بخشیدمش اونی که هرشب به یادش خوابم میبرد و اون به یکی دیگه شب بخیر میگفت اره بخشیدمش اونی که همه من بود و من هیچیش نبودم اره بخشیدمت ندا خانوم برو به سلامت برو دیگه شبا تو خواب کابوس از دست دادنت سراغم نمیاد هنوز گاهی وقتا دلم واست تنگ میشه اما میگم ساکت باش خفه...
-
عاشق
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 19:28
خوب است و عمری خوب میماند مردی که روی از عشق میگیرد دنیا اگر بد بود و بد تا کرد یک مرد عاشق خوب میمیرد
-
عشقم ؟؟؟
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 19:08
دست از شب و روز گریه بردار گلم با پای خودم میروم این بار گلم ... رفت اونی که میگفت تا اخرش دوسم داره و اینگونه بود اغاز انقراض سلسله مردان بر سنگ گور من بنویسید یک جنگجو که نجنگید اما شکست خورد. الان فقط فقط واسش ارزوی سلامتی دارم من عقده ای نیستم بخشیدمش ایشالا خوشبخت بشه ...
-
اعتماد
سهشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1393 17:51
از اینکه به من دروغ بگی نمیترسم از این میترسم که اعتمادم و بهت از دست بدم. چارلی چاپلین
-
نعره
چهارشنبه 6 فروردینماه سال 1393 13:32
نعره هیچ شیری کلبه چوبی جنگل را خراب نکرد من از سکوت مرگبار موریانه ها میترسم.
-
سال 92+1 مبارک.
چهارشنبه 6 فروردینماه سال 1393 12:54
سلام عیدتون مبارک خسته تر اونی ام که متن و شعر بنویسم فقط امید وارم سالی خوب داشته باشید کاش مونده بودم تو سال 92 کاش .
-
هفته خوب
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1392 13:33
این ترم به حول قوه الهی دارم میترکونم ایشالا معدل 18 خدایا ممنونم این هفته خیلی خوب بود واسه همیشه برد استقلال شکست پرسپولیس نمره های خوب تهران دارم میام پیشت تا 8 چیزی نمونده
-
فمنیست
شنبه 21 دیماه سال 1392 19:48
سلام سه تا مقاله در مورد فمنیست دیدم گفتم شاید به درد بخور باشه بدم می اید از زنانی که خواستند مرد شوند فایل اول فایل دوم فایل سوم
-
کاش...
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 13:59
کاش معرفتت هم مث نوار بهداشتیت لا اقل ماهی یه بار استفاده میشد
-
اروم بخواب
شنبه 16 آذرماه سال 1392 00:09
دختر گرم اردی بهشتی ام می دانی این روزها بی تو چه شکلیم می دانی سرم زده حتی به خود کشی وقتی که باز شد پای رقیب عشقی ام
-
شانه شرجی
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 14:09
شرجی شانه هایم بوشهر است چشم تو ابتدای خیسی ها قلب من مهر اخرین سرباز جلوی تیر انگلیسی ها وسط ازدحام کارگران بغلت کردم و تنم سِر شد چاه کندند چون نفهمیدند از لبان تو گاز صادر شد (سید مهدی موسوی)
-
خوشحالم
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 14:16
خدایا خوشحالم خوشحال از اینکه مخاطبم و دارم خوشحال از اینکه این همای رحمت رو دوشم نشسته و داره نوکم میزنه خوشحالم که برگشته خوشحال که من وبخشیده و خوشحال از اینکه تو رو دارم مهم نیست تو خیابون چطور نگاهم میکنند دوستان نادانم پشتم چی میگن شاید در نگاهشان من ابلهی باشم که مشروب نمیخوره سیگار نمیکشه و مست نمیکنه اهل زنا...
-
dadi
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1392 08:05
ساعت زنگ میزنه انگار دیگه از خواب باید پاشم تو خواب باید ببینم که یه روزی با تو باباشم
-
300000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 05:24
داشت دفترمشقش را جمع می کرد. چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای همسایه ها سبزی پاک کرده بود.تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر" جلوش. عدد "سه" ناگهان او را از جا پراند. - بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو. سه هزار تومن می دی؟ بابا سرش را بلندنکرد. باصدایی آرام...
-
کد
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 04:51
مونسم تلخ است کنارم باشی و نتوانم سر روی شانه هایت بگذارم پس مینویسم درد و رنج هایم را تا تو بخوانی فیسبوکی هستم اما نمینویسم مخاطب خاص نوشته ام درد و دل خیلی ها برای مونسشان . . . . . . . . . . .نامه ام تمام شد هرچه بگم نمیتوانم روی برگه اش بیاورم درد بسیار است و بسیار توی هر نقطه ای که گذاشتم هزاران درد نهفته است تو...
-
شاهرگ
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 04:57
تو تک تک ثانیه هام تو فکر با تو بودنم اگه ساعت جا بمونه سیخ میشه مویب بدنم اگه نباید که بشه اما اگه یه روز بری تیغ میزنم رو شاهرگم تا در بیاد جون از تنم
-
صفر
شنبه 22 تیرماه سال 1392 18:47
از همون بچگی ریاضیم ضعیف بود نمیدونم چجوری از جذر دنیا تو رو حاصل کنم . بعد باهم ضرب بشیم بشیم دنیا دنیا یعنی تو ضزب در تو اما من با تو هم دنیا رو دارم اما من مث تو نیستم باید لیمیت گرفت ببینم چقد به تو میل میکنم من یه صفر گنده ام ته برگه امتحا دلت .
-
مرد شدن...
شنبه 22 تیرماه سال 1392 08:37
یادت میاد ی روزی رو پله های خونه ی چیز گفتم تو گوشت گفتم یادت بمونه گفتی باور نداری اینا امید فرداست رسیدن من به تو فقط تو خواب رویاست یادت میاد که دستت بی هوا تو گوشم خورد تقصیر این دلم بود دستم به صورتت خورد یادم میاد که بعدش دیگه نگام نکردی اشک حلقه زد تو چشمات بهم گفتی تو زردی رد شدی از کنارم نگات به پله ها بود...
-
ماه رمضون
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 06:06
2باره اومد ماهی که فقط یاد گرفتیم نخوریم اما دروغ بگیم همدیگرو ضایع کنیم تو نونوایی سر نون دعوا کنیم هنوز همونیم همون هیچوقت درست نمیشیم معلوم نیست شب قدر امسال و ببینم یا نه اگه دیدم تقدیر سال بعدمون چی میشه معلوم نیست هیچی معلوم نیست .
-
بدم میاد
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 19:45
نمیدونم از کجا بگم از کسی که دوستش دارم و هر روز من و تهنا تر میکنه اره تهنا تر نه تنها تر باید بچه بشم تا بگم چیزی نیست بزرگ میشم یادم میره از این بزرگ شدنهای لعنتی بدم میاد
-
هنو یادمه
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 19:27
تمام خاطرات ام و جمع کردم ریختم دور یه جایی ته دلم خندید گفت هنو یادمه