جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

300000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000

داشت دفترمشقش را جمع می کرد.
چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای همسایه ها سبزی پاک کرده بود.تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر" جلوش.
عدد "سه" ناگهان او را از جا پراند.

- بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو. سه هزار تومن می دی؟
بابا سرش را بلندنکرد.
باصدایی آرام گفت:فردا یه کم بیشتر مسافر می برم، سه هزار تومن هم به تو میدم.
با وعده شیرین بابا خوابید.صبح زود، رفت کنارپنجره. پرده را کنار زد. باران ریزوتندی می بارید.قطره های باران برای رسیدن به زمین مسابقه گذاشته بودند.
بند دلش پاره شد:آخه توی این بارون که مسافر سوار موتور بابام نمی شه.
اشک توی چشمهایش حلقه زد. از پشت پنجره آمد کنار. یک قطره اشک از روی صورتش چکید روی یکی از بینهایت "صفر" هایی که جلوی عدد "سه" رژه می رفتند ..



منبع : http://www.baran4.blogsky.com

کد

مونسم تلخ است کنارم باشی و نتوانم سر روی شانه هایت بگذارم پس مینویسم درد و رنج هایم را تا تو بخوانی فیسبوکی هستم  اما نمینویسم مخاطب خاص نوشته ام درد و دل خیلی ها برای مونسشان .



.

.

.

.

.

.

.

.

.

.نامه ام تمام شد هرچه بگم نمیتوانم روی برگه اش بیاورم درد بسیار است و بسیار  توی هر نقطه ای که گذاشتم هزاران درد نهفته است تو کد خوانی کن .

شاهرگ

تو تک تک ثانیه هام   تو فکر با تو بودنم


اگه ساعت جا بمونه سیخ میشه مویب بدنم


اگه نباید که بشه  اما اگه یه روز بری 


تیغ میزنم رو شاهرگم تا در بیاد جون از تنم



صفر



از همون بچگی ریاضیم ضعیف بود


نمیدونم چجوری از جذر دنیا تو رو حاصل کنم .


بعد باهم ضرب بشیم بشیم دنیا    



دنیا  یعنی تو ضزب در تو 



اما من با تو هم دنیا رو دارم


اما من مث تو نیستم


باید لیمیت گرفت


ببینم چقد به تو میل میکنم


من یه صفر گنده ام ته برگه امتحا دلت .

مرد شدن...

یادت میاد ی روزی رو پله های خونه

ی چیز گفتم تو گوشت گفتم یادت بمونه


گفتی باور نداری اینا امید فرداست

رسیدن من به تو فقط تو خواب رویاست


یادت میاد که دستت بی هوا تو گوشم خورد

تقصیر این دلم بود دستم به صورتت خورد


یادم میاد که بعدش دیگه نگام نکردی

اشک حلقه زد تو چشمات بهم گفتی تو زردی


رد شدی از کنارم نگات به پله ها بود

سردی اون لحظه ام سرد تر از چله ها بود


یادم میاد با اشکات بغض دلم شکستش

تو پارکینگ خونتون هق هق من نشستش


یه لحظه دست من رفت به سمت بی حیایی

چک زدی تو صورتم اونم تو بی هوایی


زل زدی تو چشام و با بغض و کینه گفتی

دیگه دوست ندارم عاشق مفتی مفتی


از اون ی روز تا امروز فکر کسی نبودم

هرکی اومد سراغم گفتم که با تو بودم


شاید که بعضی وقتا بد جور زدم به جدول

رفتن پی گناه و لغزش روز اول


اما به جون چشمات که تا ابد عزیزه 

تو فکر با تو بودن برای من لذیذه


مرد شدن راحته یک شبه میشه مرد شد

من پسرم هنوزم اینو باید بلد شد.









ماه رمضون

2باره اومد ماهی که فقط یاد گرفتیم نخوریم اما دروغ بگیم همدیگرو ضایع کنیم تو نونوایی سر نون دعوا کنیم هنوز همونیم همون


هیچوقت درست نمیشیم معلوم نیست شب قدر امسال و ببینم یا نه اگه دیدم تقدیر سال بعدمون چی میشه 



معلوم نیست 


هیچی معلوم نیست .

بدم میاد

نمیدونم از کجا بگم از کسی که دوستش دارم و هر روز من و تهنا تر میکنه اره تهنا تر نه تنها تر باید بچه بشم تا بگم چیزی نیست بزرگ میشم یادم میره از این بزرگ شدنهای لعنتی بدم میاد