اهن پرست بود اما خب
پایه های برجش خشتی بود
مادرش خود شیطان بود
نطفه اش حرام شاید داشت
پدرش گرچه مرد خوبی بود
اما ان شب حرامی میکاشت
نطفه ای که بسته شد و
بچه ای که دختر شد
سرنوشتم همیشه بد بود و
روزگارم بد تر شد
وقت تولدش باباش
اشک میریخت از خنده
وقت تولدش مادر
به اصولی که نیست پا بنده
خون میمکید و هی بزرگ میشد
زالویی که نامش انسان بود
در حقیقت اسم ادم و دزدید
زالویی که خود شیطان بود
اسفند 93 مهیار