یادت میاد ی روزی رو پله های خونه
ی چیز گفتم تو گوشت گفتم یادت بمونه
گفتی باور نداری اینا امید فرداست
رسیدن من به تو فقط تو خواب رویاست
یادت میاد که دستت بی هوا تو گوشم خورد
تقصیر این دلم بود دستم به صورتت خورد
یادم میاد که بعدش دیگه نگام نکردی
اشک حلقه زد تو چشمات بهم گفتی تو زردی
رد شدی از کنارم نگات به پله ها بود
سردی اون لحظه ام سرد تر از چله ها بود
یادم میاد با اشکات بغض دلم شکستش
تو پارکینگ خونتون هق هق من نشستش
یه لحظه دست من رفت به سمت بی حیایی
چک زدی تو صورتم اونم تو بی هوایی
زل زدی تو چشام و با بغض و کینه گفتی
دیگه دوست ندارم عاشق مفتی مفتی
از اون ی روز تا امروز فکر کسی نبودم
هرکی اومد سراغم گفتم که با تو بودم
شاید که بعضی وقتا بد جور زدم به جدول
رفتن پی گناه و لغزش روز اول
اما به جون چشمات که تا ابد عزیزه
تو فکر با تو بودن برای من لذیذه
مرد شدن راحته یک شبه میشه مرد شد
من پسرم هنوزم اینو باید بلد شد.
mahyar aseman be to negah mikonad ta ba taranihayat beraghsad