من با پیام رفیقم از بس تو را ندیدم
هی میزند بهت سر یک سر بزن به گوشیت
قبض دلم رسیده یک عالمه عوارض من مالیات دادم
یک سر بزن به گوشیت
شاید که من مردم شاید تصادفی شد
برای ختم انعام
یک سر بزن به گوشیت
یکی با دست خالی رفت
یکی با دست پر برگشت
یکی حاجی شد و تسبیح
یکی با دست گل برگشت
جای مهر رو پیشونیش
شده دسته چک و دستش
یکی با قبض گازی که
تو والفجر شد بهش ترکش
یکی داخل تابوتش
با استخون میگه هستم
یکی پشت در دفتر
به منشیش میگه من خستم
یکی از پشت خنجر زد
یکی از رو به رو تیر خورد
یکی با تشنگی جون داد
یکی تا میتوانست خورد
تقدیم به تمامی پاسداران و جانبازان واقعی
مهیار دوم خرداد 94
اهن پرست بود اما خب
پایه های برجش خشتی بود
مادرش خود شیطان بود
نطفه اش حرام شاید داشت
پدرش گرچه مرد خوبی بود
اما ان شب حرامی میکاشت
نطفه ای که بسته شد و
بچه ای که دختر شد
سرنوشتم همیشه بد بود و
روزگارم بد تر شد
وقت تولدش باباش
اشک میریخت از خنده
وقت تولدش مادر
به اصولی که نیست پا بنده
خون میمکید و هی بزرگ میشد
زالویی که نامش انسان بود
در حقیقت اسم ادم و دزدید
زالویی که خود شیطان بود
اسفند 93 مهیار
من و چشمکای رودر رو
خیسیم با ذوب برفی بود
دل دنیارو خون کردی که اینجوری تو رفتی
تموم دلخوشی هامو تو با رفتن گرفتی..
♫♫♫
دل دنیارو خون کردی که اینجوری تو رفتی
تموم دلخوشی هامو تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی
♫♫♫
هیشکی برای من شبیه تو نبوده
دنیا چه بی رحمی آخه تنهایی زوده..
دل دنیارو خون کردی که اینجوری تو رفتی
تموم دلخوشی هامو تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی
دل دنیارو خون کردی که اینجوری تو رفتی
تموم دلخوشی هامو تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی