سرم که درد میگیرد پروفن میخورم کمی اب روش قورتش میدهم و فکر میکنم بهتر شدم
بدنم که درد میگیرد مشت و مال میدهم خوب میشود
چشمهایم که درد میگیرد کمی بازو بسته اش میکنم مشتی اب میریزم و میبندمشان
پلک میزنم و خوب میشود
اما هنوز روشی نیافتم برای زمانی که قلبم درد میگیرد
ان قدر درد میگیرد
انقدر پیچ و تاب میخورم که اخر خوابم ببرد
وقتی از خواب برمیخیزم دیگر از قلب درد خبری نیست
کاش میشد همیشه خوابید.
پستات عالیه به منم سر بزنی خوش حال میشم
از طرف دل شکسته ترین فرد
نمیدونم این درد چه دردیه که خوب شدن نداره، بارها شده وسط خواب پاشم و از این درد...ولی یه چیزی رو خوب فهمیدم و اونم اینکه من خودمم راضی نیستم این درد خوب بشه!!!!!
سلام
باز هم ممنون از حضورتون ... بایت این همه تاخیر عذر می خوام ... حرفی نبود برای گفتن فقط سکوت بود و سکوت ...
این پست هم بسیار زیبا بود ... البته با این تفاوت که بعد از بیداری هم برای من درد همون درد کهنه ست ... دردی که مثل ضربان قلب تو روح من می تپه ...
درد که همیشه هست اما واسه من کمی سکون پیدا میکند
سلام
بی ادبی بنده رو عفو کنید - چشم تماس میگیرم
----------------------
گریه برای ارباب
دوای هر قلب با درد و بی دردیست
یا حسین