جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

اتیش گرفتم

دیگه زدم به سیم اخر 3 سال پشت کنکور باشی بعد دانشگاه قبول بشی  دانشگاه ازاد خوب نیست ولی فاجعه هم نیست فاجعه از جایی شروع بشه که پدر مادرت نزارند  دانشگاه بری  و مسئله مالی هم در میان نباشه


اتیش میگیری از این که  سربازی رفته باشی  گواهینامه هم داشته باشی  ولی هی سوخت بری


کسی از خانوادت درکت نکنه  فقط بگن ایشاا... درست میشه درست میشه


اتیش میگیری از این که بابات بهت بگه درس و ولش کن  دنبال کار باشه ولی هیچ سرمایه ای بهت نده 


اتیش میگیری از اینکه پدری این حرف و بهت بزنه که خودش لیسانس برق از دانشگاه شیراز باشه


اتیش میگیری از اینکه هرچی به مادرت بگی  بخدا من سال بعد  سال 4 کنکورمه رقابت سخت تره تاثیر معدل بالای 20 در صد  من نمیتونم کشش ندارم بعد راحت بهت بگه خب نشد ازاد برو


اتیش گرفتم از این همه  بی توجهی از این همه ...


اتیش گرفتم از شکاف بین نسلها  از اینکه من و نمیفهمند از اینکه فکر میکنند از من بیشتر میدونند

از اینکه با این اوضاع بد جامعه میگم  نمیتونم خودم و کنترل کنم باید ازدواج کنم میگن اول کار و دانشگاه ولی هیج کاری نمیکنند

اتیش میگیرم از اینکه کسی که دوسش دارم بهم میگه اگه دانشگاه نری قیدم و بزن 


بخدا این روزا از لحاظ روانی  عصبی روحز بخدا داغونم 


تا ساعت 4 صبح بیدار موندن  بعد خوابیدن تا 12 ظهر بعد ناهار و بعد خواب بعد نت و باز شام و خواب


از این هرزگی و پوجی خودم خسته شدم ولی کسی به فکر نیست


از این زندگی نکبت بار خسته شدم بخدا اگه از جهنم ترس نداشتم  تا حالا رگ دستم و زده بودم


ای خدا  نجاتم بده






نظرات 7 + ارسال نظر
نازنین دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:58 ب.ظ

اوه اوه چه دل پری ولی همه اینا یه روزی میگذره و تموم میشه بعدکلی میخندی به حرفای که زدی ایناهم میشه واست خاطره

اره یه روز میخندم خیلی وقته منتظر اون روزم شاید واسه من نرسه اون روز

پدر بزرگ پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ http://eag.blogsky.com

اووووو ! الکی شلوغش نکن پدر جان ! اینا که گفتی اونقدرا هم که فکر میکنی بد نیست ! البته بستگی داره از چه دیدی نگاه کنی فرزندم!

HaMed جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ق.ظ http://fakoor.net

زندگی همینه
و ادامه داره
اما سرنوشت هر کس دست خودشه. دیگران روش تاثیر میذارن.
اما اگه قرار باشه اتفاقی بیافته؛ میافته.

بله سرنوشت دست خود ادم هست ولی باید دید عوامل محیطی چطور برخورد میکنند

یه جا خوندم نوشته بود تو نامحدودی ژس نامحدود بیندیش اما بدان محدوده تو در حدی است که خودت ساخته ای فکر کنم واسه سامراست موام باشه

پشت کنکوری(male) دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ

ما هم مثل تو بودیم دادا!
تو کنکور کارشناسی رتبم افتضاح شد ولی آزاد قبول شدم و دانشجو شدم امسال بعد از 4 سال به امید اینکه سراسری قبول می شم 5ماه بکوب برای ارشد خوندم ولی کنکور امسال نه تنها سخت تر از سال های قبل که فاجعه بود تازه کنکور ارشد هم شرکت نکردم
چند وقت دیگه ام باید دفترچه سربازی بپستم



خالصه اینکه خودتو نباز،تازه ما وضعمون مثه شما توپ نیست















g0ddess چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://g0ddess.blogfa.com

سلام..
خسته نباشی..
میفهمم این حالتو..درکت میکنم..اما باید صبور باشی.یه هدف واسه خودت مشخص کنو دنبالش کن.اگه هدفت هدف باشه کوهم که جلوت باشه میشکونیشو ازش رد میشی.خودتو به مامانو بابات نشون بده.نشون بده که چقدر توانایی.کاری کن که تو هر کاری نظر توروهم بخوان..
اجازه نمیدن بری دانشگاه یا میدن؟ آخه یه جا گفتی میذارن یه جا نمیذارن البته غیرمستقیم!
خیلی خوشحال میشم که بتونم کمکت کنم.
وبلاگتم زودتر آپ کن!
مواظب خودتو خوبیات باش و صبور باش.

هستی سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ http://lonelygirle.persianblog.ir

سکوت هرشبم طلیعه ی غمی ست
که در انتهای سینه ام جاخوش میکند
در روزهایی
در ابتدای جاده ی بی تو بودن
لبخند تو افسانه ای میشود
ومی رود که به تاریخ بپیوندد
ومن که سعی دارم
در آخرین برگ از دفتر نانوشته هایم
واژه ی خداحافظی را حک کنم... ...

هستی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://lonelygirle.persianblog.ir

سلام مرسی که بهم سر زدی تو که از من داغون تریییییییییییی
ای کاش کسی بود که درکمون میکرد منم شرایطم یه خورده ماله مثل شماس
همه میگن تو که دیگه نباید مشکلی داشته باشی
اما........................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد