جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -
جایی برای تنهایی

جایی برای تنهایی

داستان عاشقانه. پند اموز . حکیمانه . خنده دار- عاطفی- شعر- قصار-حرف -

عالم را حریف بودم

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ پسر جواب داد:من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. پسرم من میزنم یا تو؟ این بار پسر جواب داد شما میزنی. پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟ پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی !!!!
نظرات 3 + ارسال نظر
shab یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:00 ب.ظ

حسین یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ب.ظ http://eshgh-tanhaei.blogfa.com

وب زیبایی داری خوشحال میشم به منم سربزنی

سلام چشم حتما

کلبه ی تنهایی من پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ق.ظ http://kolbeyetanhaiyeman.blogsky.com

اینم خیلی ........
باریکلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد