داره بارون میاد اما من تو خونه نشستم دوست دارم الان ماشین و روشن کنم برم بام از بالا تهران دید بزنم و پیپم و روشن کنم دودش و بدم بیرون اما نشستم پای لب تاب و از پنجره بارون و نگاه میکنم و هیچ دودی هم در کار نیست
بدم یاد از خودم از این پوچی مفرط کاش ی بی مهره دریایی صورتی بودم حد اقل در کنار دوست خوبم باب اسفنجی لحظات خوبی رو برای شما رقم میزدیم
لایک
من پاتریک رو خیلی دوست دارم!!
+کم پیدایین؟؟!!
شوخی میکنم پاتریک
دیدین باب اسفنجی و پاتریک چه رفاقت معرکه ای دارن! تو یکی از قسمتهاش تور عروس دریایی باب گم شده بود و همون لحظه پاتریک و با یه تور همون شکلی دید.با خودش گفت :پاتریک که دیروز تورش پاره شده بود.
بعد به پاتریک مشکوک شد و آخر داستان، پاتریک بی گناه از آب دراومد ولی دلش شکست و رفت که سوار اتوبوس بشه.باب اسفنجی با عجله رسید و ازش عذرخواهی کرد.اونا همدیگه رو بغل کردن.مسافرا که داخل اتوبوس از پنجره نگاشون میکردن احساساتی شدن و گریه کردن.همون لحظه راننده با عصبانیت به مسافرا گفت: بیخود تحت تأثیر این صحنه قرار نگیرید.اینا کار همیشگی شونه!!
اره تمام قسمتاش و حفظم
انقلابی که این کارتون در من بوجود اورده قبولی تو دانشگاه نداشت
عاشق شخصیت پاتریکم
مخصوصا اون قسمتش که مغزش با ی جلبک دریایی عوض میشه
اتفاقأ اصلأ شبیه پاتریک نیستی تو آقای خرچنگی
خرچنگ زشته عبوس و همیشه عاشق پول من خوشگلم خنده رو ام و تنها چیزی که واسم مهم نیست پوله
من همون پاتریکم که مغز نداره میخندونه بیخیال دنیاست و فقط عاشق رفیقش